استفاده از قدرت تکانش
در این مقاله در مورد استفاده از قدرت تکانش از یک مثال قابل درک استفاده می کنیم چه کسی در مسابقه برنده شد، لاکپشت یا خرگوش؟ همه ما جواب این سوال را میدانیم. با این حال هنوز هم در دنیایی زندگی میکنیم که بیشتر افراد انتظار دارند همه چیز را فوری به دست آورند و اگر به نتایج مورد نظرشان هر چه سریعتر دست پیدا نکنند، از تلاش کردن دست میکشند و تسلیم می شوند.
توقع سریع پولدار شدن، به دنبال مسیر میانبر بودن، سفارش دادن فقط با یک کلیک و همچنین آن شخصی که در مقابل دستگاه مایکروفر ایستاده بود و زیر لب غرغر میکرد که یالا… یالا…؛ همه و همه نشان دهنده این موضوع است که ما افرادی شده ایم که انتظار نتایج آنی و سریع داشته باشیم. اما این انتظار سریع، سریعتر و سریعترین سرانجام شما را به پایین منحنی برتری خفیف و زندگی ناکام و غمناکی میکشد.
من عنوان یکی از فصلهای قبل را «آهسته تر بروید تا سریعتر برسید» گذاشتم، دلیل خاصی داشت. حکایت کاملا دقیق و درست بود: سریعتر همیشه بهینه نیست و اغلب اوقات باعث برنده شدن در مسابقه نمی شود. پیتر سنگه استاد دانشگاه ام آی تی در کتاب بسیار خویش به نام پنجمین فرمان: خلق سازمان یادگیرنده این موضوع را به خوبی توضیح داده است.

استفاده از قدرت تکانش
تقریبا همه سیستمهای طبیعی، از اکوسیستمها گرفته تا حیوانات و سازمانها، فی نفسه نرخ رشد بهینه ای دارند. نرخ رشد بهینه بسیار کمتر از سریعترین نرخ رشد امکانپذیر برای آنها است. وقتی که رشدشان بیش از حد باشد(همانطور که در سرطان اتفاق میافتد)، خود سیستم با کاستن از سرعتش به دنبال تنظیم و تصحیح خواهد بود که احتمالا به این دلیل است که سرعت زیاد بقای سازمان را در معرض خطر قرار میدهد.
مسلما انواع و اقسام چیزهایی را دیده اید که برای سود و منفعت خودشان رشدی بسیار سریع داشته اند. مثلا کسب و کاری که به سرعت گسترش یافت و سپس موجب ویرانی خودش شد. یا یک ستاره سینما یا سیاستمدار که تبدیل به یک ستاره دنباله دار شد، اما در نهایت سقوط کرد و نابود شد. یا حباب قیمتی مسکن در اواسط دهه اول قرن بیست و یک و جایی که در اواخر همان دهه به آنجا ختم شد. بسیار سریع رفتن یا رشد بسیار سریع اغلب بقای سیستم (یاشخص) را در معرض خطر قرار می دهد.

استفاده از قدرت تکانش
نرخ رشد بهینه ذاتی
بخشی از یادگیری برتری خفیف، کشف «نرخ رشد بهینه ذاتی» خودتان است. این نرخ در صورتی به بهترین نحو به شما خدمت می رساند که به صورت یک رویکرد تدریجی و مرحله به مرحله بهبود میرساند که به صورت یک رویکرد تدریجی و مرحله به مرحله بهبود دائمی و بیپایان باشد؛ طوری که یک شالوده محکم بسازد و پیشرفتهایتان را یکی پس از دیگری بر روی آن بنا کند. برتری خفیف نرخ رشد بهینه شماست؛ یعنی همان اقدامات ساده و منظمی که در طول زمان استفاده می شوند. اینگونه است که لاکپشت برنده میشود و به همان شیوه است که شما نیز می توانید برنده باشید.
حالا اجازه دهید از شما بپرسم نکته واقعی داستان لاکپشت و خرگوش چیست؟ آنکه آهسته و پیوسته می رود در مسابقه برنده میشود، درست است؟ اما توجه شما را به یک موضوع دیگر جلب میکنم. نکته عبارت فوق این نیست که در آهسته رفتن فضیلت و مزیت خاصی وجود دارد. هیچ چیز ذاتا خوبی درباره آهستگی و آهسته رفتن وجود ندارد و ممکن است خیلی آهسته رفتن درست به همان اندازه خیلی سریع رفتن به شکست شما منتهی شود.
واژه کلیدی در این پند اخلاقی کلمه «آهسته» نیست. واژه کلیدی کلمه «پیوسته» است.
آنکه پیوسته می رود، در مسابقه برنده می شود. حقیقت آن داستان همین است زیرا پیوسته رفتن چیزی است که از قدرت برتری خفیف بهره برداری می کند. در حقیقت داستان لاکپشت و خرگوش درباره قدرت فوق العاده تکانش است. قانون دوم نیوتن می گوید: جسمی که ساکن است تمایل دارد در حالت سکون باقی بماند و جسمی که در حال حرکت است تمایل دارد به حرکتش ادامه دهد. به همین دلیل است که فعال بودن شما بسیار اهمیت دارد. هنگامی که در حرکت هستید، بسیار آسان است که همینطور به حرکتتان ادامه دهید. وقتی که توقف می کنید، دشوار است که از حالت توقف به حالت حرکت تغییر وضعیت دهید.

استفاده از قدرت تکانش
اقدامات روزانه آسان
من به مردم آموزش می دهم که چگونه با انجام دادن اقدامات روزانه بسیار ساده و آسان، کسب و کارهایی موفق بسازند؛ مانند همان ده تعهد اصلی که تیم ما، بعد از ادغامی که در فصل چهارم دربارهاش صحبت کردم، از آنها استفاده کرد. پی بردم که اگر به مدت یک هفته، هر روز یکی از آن اقدامات را انجام دهیم، بسیار موثرتر از این خواهد بود که هفت یا ده یا حتی یک دوجین از آن کارها را به یکباره انجام دهیم و سپس باقی هفته را استراحت کنیم و بیکار باشیم. افرادی که هفته به هفته به شیوه اول عمل می کنند کسب و کار موفقی ایجاد میکنند، اما افرادی که به شیوه دوم عمل میکنند از پس این کار برنمی آیند؛ حتی اگر در عمل نسبت به گروه اول، حجم بسیار بیشتری از آن کارها را انجام داده باشند.
چرا؟ زیرا تکانشی شکل نمیگیرد. بعد از شش روز استراحت، آنها مجبورند که همه چیز را از نو شروع کنند و دوباره خودشان را آماده و مشتاق برگشتن به کار کنند. آغاز کردن یک فعالیت جدید انرژی و قدرت نسبتا زیادی می طلبد، اما انجام دادن کاری که قبلا آن را شروع کرده اید انرژی بسیار بسیار کمتری می خواهد.
دلیل دیگری وجود دارد که چرا انجام دادن یک فعالیت به صورت روزانه و به مدت یک هفته بسیار بهتر از این است که هفته ای یکبار آن فعالیت را هفت بار در یک روز انجام دهیم. دلیلش این است که انجام دادن منظم روزانه آن فعالیت شروع به تغییردادن شما میکند. این نظم به بخشی از رویاهای شما تبدیل می شود و هنگامی که این اتفاق یا رخداد به بخشی از شما تبدیل خواهدشد. این موضوع با یک تلاش بسیار زیاد است و به یکباره اتفاق نمیافتد.
فرض کنید در هنگام صبح، یک پیاده روی تند۲۰دقیقه ای انجام میدهید و سپس عصر همان روز ۲۰ دقیقه را به تمرین کردن با دستگاه بدنسازی خانگی تان اختصاص میدهید. تصور کنید که به مدت یک هفته هر روز این کار را انجام دهید، در انتهای هفته چه احساسی خواهید داشت؟
حالا به جای آن همان روز اول ۱۴۰ دقیقه (بیش از دو ساعت) پیاده روی کنید و عصر همان روز نیز۱۴۰دقیقه با دستگاه بدنسازی خانگیتان ورزش کنید و سپس در شش روز آینده هیچکاری انجام ندهید، چه اتفاقی میافتد؟

استفاده از قدرت تکانش
آنکه پیوسته می رود در مسابقه برنده میشود.
همچنین وقتی که در حرکت هستید ایجاد تغییرات مثبت در مسیرتان بسیار آسانتر است. این موضوع شبیه هدایت کردن اتومبیل است. وقتی که اتومبیل ساکن است، چرخاندن چرخها کار نسبتا سختی است، اما وقتی که اتومبیل حتی با سرعت فقط ۲۰یا۳۰ کیلومتر درساعت در حرکت است، چرخاندن چرخها بسیار آسان است. در واقع فقط به این دلیل آسان است که شما در حرکت هستید.
برتری خفیف یک جریان است که با سرعت خاص خودش حرکت می کند و به طور خودکار با سرعت رشد بهینه پیش میرود. بخشی از درک فلسفه برتری خفیف این است که یاد بگیریم با جریان آن حرکت کنیم. هر چقدر هم که ناشکیبا باشید، تاثیری در برتری خفیف ندارد. برتری خفیف، چه با رضایت و موافقت شما و چه بدون آن، همیشه با سرعت بهینه خودش حرکت می کند، خواه از حرکت آن آگاه باشید، خواه نباشید. دان میلمن قهرمان جهانی ژیمناستیک در کتاب فوقالعاده اش به نام “جنگجوی صلحجو” به بهترین شکل به این موضوع اشاره کرده است:
همه چیز را رها کن و با جریان همراه شو.
برای اینکه از جریان برتری خفیف استفاده بهتر و بیشتری ببرید، باید سرعت رشدتان را با سرعت طبیعی برتری خفیف تطبیق دهید. شما میتوانید این کار را به طور طبیعی و با به کار بستن پیوسته استراتژی برتری خفیف انجام دهید. یک جسم در حال حرکت به حرکتش ادامه میدهد.
فعال باقیماندن بسیار آسان است. ساکن و بی تحرک بودن نیز آسان است و اگر توقف کنید، این موضوع همین امروز شما را از بین نمیبرد، اما همین اشتباه ساده در تصمیم گیری در طول زمان مرکب میشود و امکان رسیدن به هر هدفی را که به دنبالش هستید از بین میبرد.
مری کی آش این موضوع را به سادگی توضیح داده است: «چیزی را انتخاب کنید که دائما برایش تلاش کنید.»