در این مقاله می خواهیم درباره چهار دلیل نرسیدن به اهداف و خواسته هامون صحبت کنیم خیلی خوبه که ما اهدافی را در نظر بگیریم متعالی باشند بزرگ باشند آرمانگرایانه باشند اما اصلا خوشایند نیست که به آن اهداف نرسیم به چه نکاتی هنگام هدف گذاری باید توجه کنیم
اهداف واقعی
اولین نکته وقتی ما می‌خواهیم هدفگذاری کنیم اهداف ما باید واقعی باشند یا واقع گرایانه باشند واقعیت آن چیزی است که موجود و امکانش است مثلا وقتی فردی با درآمد ماهی ۵ میلیون تومان به هیچ وجه نمی تواند در عرض یک ماه به درآمد ماهی ۵ میلیارد تومان برسد.
گنجایش و ظرف وجودی این آدم به اندازه این خواسته نیست کسی که تا الان شروع به آموزش زبان دوم یا زبان انگلیسی برای خودش نکرده در کمتر از یک ماه بتواند این زبان را به بهترین روش ممکن صحبت کند. پس اهدافی که باید در نظر بگیریم باید واقع گرایانه باشه باید توجه به اینکه آیا این اهداف متناسب من و شرایط من (فردی که داره هدفگذاری میکنه) هست یا خیر
شاید خیلی از اهداف واقعی باشند مثل اینکه رتبه یک کنکور سراسری بالاخره یک نفر در سال این افتخار را کسب کنیم که رتبه یک کنکور سراسری باشه اما آیا این هدفی که گذاشتم متناسب من و شرایط من و ساختار من هست یا نه ممکن است برای هزاران نفر این اتفاق واقعی باشه واقع گرایانه باشه اما قطعاً برای چند میلیون نفر کسب رتبه یک کنکور سراسری واقع گرایانه نیست.
و اگر کسی این هدف انتخاب کنه بعد از نرسیدن به اون دچار حال بد میشه اما برای رسیدن به حال خوب هدفگذاری می‌کنیم و تلاش می‌کنیم اما قسمت تلخ آنجاست که به اهدافمون به خواسته هامون نرسیم و آن حال بدی یا حال بد برای ما به وجود بیاید و اینجاست که ممکنه لحظه خطر زندگی ما باشه نه اینکه هدف ما از بین بره نه اینکه به خواستمان نرسیدم دست از تلاش کردن برداریم و این بزرگترین خطری که در پشت اهداف نسنجیده ما ممکن است مخفی شده باشد.
دلیل نرسیدن به اهداف
علاقه به هدف
نکته بعدی این است که باید هدف من باید متناسب علایق من باشد بهترین و پرسودترین کسب و کارهای جهان ابداً در دست افرادی که به آن کار علاقه ای نداشتند ایجاد نشدندبلکه افرادی بودند که در روزهای اول مشاهده نکردن هیچ نتایج مثبتی را اما ادامه دادند چرا ادامه دادند به دلیل اینکه عاشق آن کار و این هدف بودند.
عشق به هدف علاقه به این هدف کمک کننده درصد بالای موفقیت هدف است اگر اهداف مالی و شغلی داریم برای خودمان تعریف می کنیم ابدا به دنبال این نباشیم که کدوم هدف پول بیش تری دارد قطعا تامین منابع مالی برای هر فردی مفید مثبت و دلگرم کننده است اما ببینیم اولویت اول ما کدام هدف حال بهتری برای من ایجاد می کند کدام یکی از آن ها حس بهتری برای زندگی من ایجاد می کند؟ کدام یکی بیشتر و صمیمانه تر از ته قلبم می خواهم؟
آن کسی که هدف صرفا پول را انتخاب می کند شاید به پول برسد اما به حال خوب هرگز و شاید به نتایج مثبتی برسد اما قطعاً ادامه‌دار نخواهد بود چرا چون آخر موفقیت ما به دنبال برنده شدن نیستیم دنبال ایجاد حال خوبیم مثال اگر چند دوست باهم دیگه شروع به رقابت کنند در افزایش دارایی و سرمایه نقدی خودشون فرض کنید یکی از دوستان کار می کند درآمد کسب می کند.
با درآمد خودش و خانوادش تفریح می کند مسافرت و گردش میرود به رشد خودش میرسد کلاس زبان و کلاس ورزش می رود و باز مجدد کار می کند پول در می آورد اما قسمت بزرگی از این پول را دوباره برای مسیر رشد خودش و لذت خودش خرج می کند این نکته را در نظر داشته باشیم که خرج کردن و هدر دادن منابع کاملاً با هم متفاوت اند.
دلیل نرسیدن به اهداف
علاقه به هدف
آن کسی که پول در می آورد و برای مسیر رشد خودش دوباره خرج می کند برای حال خوب خودش دوباره خرج می کند پایان مسیر در نظر بگیرید شاید کمی دیرتر برسد شاید کمی از دارایی خودش را خرج کرده اما با حال خوب در نقطه پایان ایستاده است در نقطه مقابل دوستی را در نظر بگیرید.
هر چقدر کسب درآمد داشته باشد فقط پس انداز کرده و هیچ چیزی را خرج خودش، سلامتیش،خانواده‌اش، رفاقت هاش، روابط عاطفی نکرده شاید در پایان مسیر حجم نقدینگی و دارایی مالی بهتری داشته باشه اما باید ببینیم چی رو خرج کرده که به این پله رسیده چه چیزهایی را از دست داده است.
آدمی که موفق شود و خانواده نداشته باشد آدمی که رابطه عاطفی صحیح و سالم ای نداشته باشد آدمی که موفق بشه و سلامت جسم و روان مناسبی نداشته باشه شاید این فرد را برنده اعلام کنیم اما موفق هرگز.
دلیل نرسیدن به اهداف
هدف گذاری جمعی
سومی هم موفقیت جمعی یا موفقیت دسته جمعی همین که وقتی فردی موفق می شود طبق مثال گذشته مجموع حالش خوب باشه به لحاظ سلامت روانی، سلامت جسمی روابط عاطفی، روابط دوستانه، روابط خانوادگی و نهایتاً نقدینگی در جامعه ما اغلب موفقیت را موفقیت مالی مد نظر قرار می‌دهندو کسب درآمد را به عنوان موفقیت می‌بینند ماشین خوب یا خانه خوب را به عنوان موفقیت می بینند.
اما چقدر افراد پولداری را در اطراف خود می بینیم که متاسفانه حال خوبی ندارند چقدر افرادی را در جامعه می‌بینیم که سوار بر ماشین های گران قیمت هستند اما تو همون ماشین بر سر فرزند و همسر خودشون داد می زنند شما این تصویر را در نظر بگیرید و خدای نکرده خودتون را در آن شرایط تصور کنید.
آیاپسندید؟ آیا خوشایند هست؟
شاید بهتر است که به جای ماشین چند صد میلیونی یک خودروی چند ده میلیونی داشت اما داخل همان ماشین روابط عاطفی خوبی را با همسر خودمون تجربه کنیم و این می شود موفقیت دسته جمعی یا موفقیت جمعی.
دلیل نرسیدن به اهداف
هدف بر اساس نیاز جامعه
نکته بعدی در هدف گذاری ها ما قرار است به اهدافی برسیم که مورد نیاز و مورد پسند جامعه باشد مثلا جامعه را فرض کنید که حیوانات خانگی نگهداری می کنند اگر من هدف بذارم مربی و مدرس فرایندهای تربیت و آموزش حیوانات خانگی باشم چون داخل جامعه نیازش نیست قطعاً هدف من هر چقدر من به این هدف نزدیک شوم اما دستاوردی نداره یه ضرب المثل چینی هست که می گوید کار برای نتیجه آن است که مهمه یعنی وقتی ما یه کاری را می خواهیم انجام بدهیم که نتیجه بدهد ولی آن نتیجه اثربخش نباشد.
آن هدفگذاری ارزشمند نیست شاید بهش برسیم اما فایده‌ای برای ما ندارد مثلا فرض کنید یک فردی هدف گذاری می کند تا به قله اورست برسد خوب این به قله اورست رسیدن قسمنی از آن بعد ورزشی دارد قسمتی بعد سلامتی دارد فتح قله های بزرگ در زندگی می تواند حال ما را خوب کند و هم اینکه ما متمایز بشیم بین افرادی که در اطرافیان ما هستند.
خیلی نکته مثبتی است اما یک سوال آیا فتح قله اورست ممکن است اثر بخشی هم برای ما داشته باشد ممکنه در جامعه ما به عنوان یک ارزش معرفی شود یعنی صرفاً فقط چون افراد کمی می‌توانند این شرایط را سپری کنند من این هدف را انتخاب کردم.
