انتخاب هدف برای شروع
انتخاب هدف برای شروع موضوعی است که به طور کامل در این مقاله به آن می پردازیم. می خوام امروز در مورد مراجعه کننده ای صحبت کنم ایشون یک آقای ۶۳ ساله بودند که در کارش دچار سردرگمی شده بود متاسفانه تا به امروز موفقیت های مالی بدست نیاورده است و هر چه داشتند و نداشتند را بارها در قمار زندگی از دست داده اند.
طبق صحبتی که با ایشون داشتم، اطلاعاتی که در اختیار من قرار داده اند را می خواهم با شما در میان بگذارم و به یک نتیجه ای برسیم گویا در اوایل زندگی ایشان فردی ماهر و توانمند بودند به خصوص در عملیات اجرایی در شرکتی استخدام می شوند و در آن واحد تولیدی طراحی قطعات به بهترین نحو کار آفرینی میکنند و به اصلاح کار آفرینی درون سازمانی ا نجام می دهند.
انتخاب هدف برای شروع
با اتفاقات خوبی که در آن مدت کم برایشان می افتد به این فکر می کنند که باید برای خودش کار کنند و توهم کار آفرینی به سراغ فرد می آید و با خودش می گوید چون من می توانم درون یک سازمان با منابع مالی ، انسانی ، ماشین آلات، تکنولوژی و تجربه همچنین در زمینه های فروش با سیستم مارکتینگ کار کنم، پس خودم می توانم محصولی تولید کنم و خدماتی را ارئه دهم که ارزش آفرین باشد پس من می توانم درون یک جامعه به عنوان یک کار آفرین موفق باشم.
کسب و کار خود را رها می کند و با توهم این که من راهکار و راه سازی برای خودم و زندگی خودم دارم وارد عرصه بازار می شود این فرد با چند نفر شراکت می کند کارگاه تولیدی تاسیس می کند و مجموعه هایی را راه اندازی می کنند که باز دهی مالی ندارد چندین بار دارایی زندگی خودش را از دست می دهد.
انتخاب هدف برای شروع
مشورت با افراد با تجربه
این فرد مجدد بر می گردد به دوره کارمندی و گارگری و بعد دوباره رشد می کنند امروز که با ما صحبت می کرد در سن ۶۳ سالگی به این نتیجه رسیده که الان چرا من بی فایده شدم و اینکه چرا نمی توانم در آمدی یا خونه داشته باشم مشکل یابی که شد به این نتیجه رسیدیم که خوب چرا باید یک فردی که مهارت بالایی داشته وارد عرصه کسب و کار شده ولی نتونسته اون واحد رو به درآمد زایی برساند.
یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که پیدا کردیم این بود که ابزار های ورود به بازار کارش را به طور کامل نمی دانست اطلاعات فنی اون محصول را به طور کلی داشته اما اطلاعات یا نکاتی که مربوط به ایجاد و مدیرییت یک کسب و کار موفق است را نداشتند پس ایراد اول ورود زود هنگام یا پیش از موعد به بازار بود.
در صحبتی که کردیم به این نتیجه رسیدیم که این فرد خواسته های بزرگی داشته خواسته بزرگ داشتن بد نیست اما خواسته بزرگ به دور از واقعیت مشکل آفرین است این فرد داخل شرکتی کار می کند که با شریک ها به مشکل بر می خورد و شرکا دست به کلاه برداری می زدنند و اموال و سرمایه ایشون رو می برند و به تجربه ایشون خیانت می کنند. بعد از چند سال این فرد وارد بازار کسب و کار فروش مواد غذایی می شود.
انتخاب هدف برای شروع
انتخاب هدف
در حال حاضر یک سوپر مارکت کوچک برای خودش تاسیس کرده است ولی به مرر زمان باز همان سوپر مارکت کوچک و کوچک تر می شده یعنی سرمایه از بین می رفت به جای اینکه سرمایه افزایی اتفاق بیافتد آن خواسته ها ی بزرگ دور از واقعیت فرد منجر به این افکار شد که من ۳۰ سال کار کردم الان بعد از ۳۰ سال باید یک خانه، ماشین یا یک موقعیت خوب داشته باشم.
همچنین درآمدی بالای روزی یک ملیون تومان مد نظر ایشون بود من از فرد مراجعه کننده سوال کردم که امروز چقدر درآمد دارد؟ گفت ماهی ۵۰۰ هزار تومان خوب کسی که نتوانسته در طی این سال ها درآمد خودش را ارتقا بدهد نیاز این فرد در این است که اول به صورت کاملا واقع بینانه ببیند چه نوع مهارتی دارد.
انتخاب هدف برای شروع
رفع نیاز های بازار
این فرد باید می دید که چه تخصص هایی دارد و بازار چه نیازی را می تواند به ایشان ارائه دهد که این فرد بتواند آن نیاز را پاسخ بدهد. و بتواند کسب درآمد داشته باشد با این حال که هنوز در آمد خوبی ندارد ولی به دنبال درآمد روزی یک ملیون است.
هم چنین ایده های بزرگ با سرمایه های بزرگ دارد سوالی که از ایشون کردم این بود که شما دیگر در سن جوانی نیستید و اندک سرمایه ای که دارید را با بلند پروازی های خود از دست می دهید.
بعد از کمی تفکر گفت خوب الان چه کاری باید انجام داد وقتی به این سوال می رسیم یعنی داریم وارد یک مرحله از شناخت موقعیت خودمون می شیم.
انتخاب هدف برای شروع
برای واقع بینی به طور مثال اگر من کاری انجام می دهم که درآمدم مثلا ماهی دو ملیون تومان است من باید درآمدم رو افزایش بدهم که ۵ ملیون تومان شود وقتی من تلاش می کنم تا به این هدف برسم ارگان ها و هورمن های مغزی من فعال میشه و تاییدیه می دهند که بله ایشون توانست به این عدد برسد پس همون هورمون ها باعث رشد بیشتر من میشوند و میتوانند این عدد را هر روز بالاتر ببرند.
وقتی ما تارگت های کوچک می گذاریم به محض اینکه برای ما به واقعیت تبدیل میشوند می توانیم به مرحله بعدی برویم حالا در مرحله بعدی تارگت بزرگ تر و هدف بزرگ تر مغز ما و سیستم بدن ما عادت می کند به این موفقیت هابرای مثال می گویند بزرگ فکر کن اما از قدم های کوچک شروع کن درسته همه ما رویاهای زیادی داریم اما باید با قدم های اول شروع کنیم.
انتخاب هدف برای شروع
موفقیت های کوچک
این قدم های اول هستند که تعیین می کنند ما در آخر مسیر به کجا می خواهیم برسیم ولی وقتی ما هدف را بگزاریم روی درآمد ماهی ۳۰ ملیون تومان بدنمون، ذهنمون و فکرمون هر روز ضعیف تر میشود حتی اگر ما در حال حاضر ماهی ۱۵ ملیون درآمد داشته باشیم.
باز به هدف ماهی ۳۰ ملیون تومان نرسیدیم و این رویای بزرگ ما رو متوهم می کند که وقتی دارم بزرگ فکر می کنم پس می تونم به بزرگ تر برسم باید بزرگ فکر کرد اما کوچک شروع کرد.
